کلبــــــــــــه*دایــــــــــــی
کلبه ی *فقیرانــــــــــــــه عشــــــــــــــقم
ای گل خش بوی من دیدی چه خوش رفتی زدست؟ دیدی ان یادی که با من زاده شدبی من گریخت؟ دیدی ان تیری که من پرکردمش بر سنگ خورد؟ دیدی ان جامی که من پر کردمش بر خاک ریخت؟ لاله ی لبخند من پر پر شدو بر باد رفت شعله ی امید من خاکستر نیستان گرفت مشت میکوبد به دل اندوه بی پایان من باد باد ان شب که چون باز می امدی؟پایان گرفت امشب ان ایینه ام بر سنگ حسرت کوفته غیر تصویر تودر هر پاره ام تصویر نیست عکس غمناک تو درجام شرب افتاده است پیش چشمانم جزاین اینه دلگیر نیست اسمان، ناز است ومن در گریه های زار زار بی تو تنهایم ولی تنها نخواهم تورا
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |